- مدیریت

راز تبدیل شدن به یک مدیر چیست؟

اگر چه تفاوت بین مدیران و رهبران تقریبا زیاد به نظر نمی رسد، اما در واقع کاملا متفاوت است. دومی چشم انداز و الهام را بدون وارد شدن به ترانشه فراهم می کند. از رهبران شرکت  به عنوان سوخت و مدیران به عنوان یک موتور کارآمد باید در نظر گرفت : هر دو لازم است تا یک ماشین ورزشی از یک مقصد به مقصد دیگر را هدایت کنند. با این وجود، این تمایز در اکثر شرکت ها سخت است.

مسئله اساسی این است که وقتی مدیران قوی به سطوح رهبری افزوده می شوند، انتظار می رود که راه کار خود را تغییر دهند. اما فقط به این دلیل که آنها دارای یک عنوان C-suite نیستند، به این معنا نیست که آنها می توانند از “بیایید همه ی آستین های ما را بکشند و در نگرش” بگذارند. در واقع، بسیاری از الگوهای قدیمی رفتارهای مدیریتی، که توانایی آنها در تنظیم را نابود می کنند، تکیه می کنند. با این حال، رهبران مدرن باید مایل باشند که عادت های مدیریتی را که به جای آنها مربیگری می کنند، دفن کنند.

همانطور که رابرت گلازر، مدیر عامل و بنیانگذار شرکای شتاب دهنده ،در کارآفرین اشاره کرد :  “رهبری یک تیم تولیدی مستلزم اجازه دادن به عملیات روزانه است تا تمرکز بر تنظیم استراتژی و چشم انداز روشن -” چرا “و” چه “- و راحت شدن تیم خود را برای مدیریت “چگونه” تمرکز داشت .

گلیزر افزود که طبق گزارش مرکز تحقیقات Pew ، هزاران ساله که قرار است به بزرگترین گروه کارگران ایالات متحده تا سال ۲۰۱۹ تبدیل شود، به ویژه در مورد چگونگی رهبری آنها از بالا به دست می آید. دستاورد سنگین قدردانی نمی شود، بلکه انگیزه است.

 

پاداش رهبری جامع صرفا عقلانی نیست:  داده هایی که توسط بازاریابی کسب و کار هاروارد مورد بررسی قرار گرفت ، ارتباط بین رهبران استثنایی و کارگران استثنایی را نشان می دهد. به عبارت دیگر، رهبران سریع تر مدیریت خود را متوقف می کنند و تمرکز خود را بر روی پیشروی می گذرانند، احتمال این که عملکرد سازمانی قوی تر باشد. اگر شما خودتان یک رهبر جدید هستید، اقدامات ظاهرا کوچک می تواند به شما کمک کند تا برخی از راه های متمرکز خود را مدیریت کنید:

 

  • مدیریت اجباری را متوقف کنید.

هر زمان که تیم شما کاری را نادرست انجام دهد، در هر زمان که بخواهید برنده شوید! به خودتان یادآوری کنید که رهبران که مداخله می کنند فقط کارکنان خود را به مرگ می کشند. زمان بیشتری را صرف حرکت و انگیزه های افراد بی اعتماد می کنید، انرژی کمتری که می توانید بر روی نقش خود به عنوان یک رهبر سطح بالا صرف کنید.

آیا مداخله در میان رده ها گاهی ضروری است؟ بله، اما نه تمام وقت. اگر شما خودتان را به آتش کشیدید، ممکن است یکی از دو مشکل را داشته باشید. اول، شما ممکن است در یک ذهنیت مدیریت گیر داشته باشید، در این صورت شما عاقل هستید که خودتان را از این گرایشهای سمی بیرون بکشید. از سوی دیگر، شما ممکن است کارگران داشته باشید که به وظایف دست نیافته اند؛ این سناریو نیازمند بازنویسی حجم کار، یا حتی اضافه کردن چهره ها و دیدگاه های جدید است.

ریک ناکولز، رییس کانتینر فناوری، در صفحه وب سایت شرکت خود نوشت: “من یک micromanager بودم و من کسی هستم که همیشه انتظارات زیادی برای خودم و هر کسی که با من کار می کرد .”  پس از تغییر شیوه های خود، او روش دیگری را در پیش گرفت: “من همیشه سعی می کنم در مورد آنچه اتفاق می افتد عادلانه و باز داشته باشم و به کجا می رویم و چگونه است. من سعی می کنم به آنها ابزارهایی را که برای موفقیت نیاز دارند، به آنها بدهم. ما سعی می کنیم محیطی را ایجاد کنیم که در آن با آن رفتار می کند مانند این که کسب و کار خودش باشد. ساختن احساسات مردم بسیار مهم است. ”

 

  • نماینده، اجازه دادن به مردم خود برای موفقیت – و شکست.

مشکلی در نمایندگی؟ اگر مسئولیت های بزرگ خود را برای خود بسنجید، هرگز نقش خود را به عنوان یک رهبر دور نخواهید دید. تصور کنید که در مسیر پارک محلی خود در حال دیویدن هستید: اگر شما حمل و نقل زیادی از چمدان را تحمل می کنید و به طور بالقوه از پای در میایید ، اما کار شما نیز بسیار کارآمد نخواهید بود. در عوض، ارزیابی مسئولیت هایی که شما باید انجام دهید، و بقیه را به سایر اعضای تیم منتقل کنید .

انتقال از یک مدیر  به یک رهبر موثر امکان پذیر نیست اگر شما نمیتوانید به دیگران بگویید چه کاری باید انجام دهید و سپس به آنها اجازه دهید کار خود را به پایان برسانند . برای کمک به شما احساس راحتی در انجام این کار، سعی کنید زمینه را برای  اعضای تیم خود در مورد چگونگی نقش آنها در تصویر بزرگ ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که هم تیمی ها ممکن است مسیرهایی را که می خواهید برای دستیابی به نتایج به دست آورند را نگیرند – و این درست است. اگر آنها اشتباهات را مرتکب شوند، یک رهبر باشند که می توانند به جای پیشنهادات به پیشنهادات بپردازند. نه تنها کارهای بیشتری انجام می شود، بلکه کارکنان شما افزایش اعتماد به نفس و توانمند سازی را به دست خواهند آورد.

 

 

  •  گزینه هایی را انتخاب کنید که با چشم انداز خود تطبیق دهید.

کسانی که دیدگاه های قوی خود را که می توانند به تیم هایشان بیان کنند، ادامه می دهند. در حقیقت، هر تصمیمی که می گیرید باید تصویر بزرگتر را برای شما و شرکت شما در نظر بیاورد. کارکنان شما بلافاصله متوجه خواهند شد که در حال پیشرفت هستید و می خواهید کسب و کار خور را به پله های بالا ببرید .

استیو گرگیز، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت استیو جرگز طراحی، دریافت که رشد با اقدامات سریعتر و قاطعتر انجام شده است. “با ارزیابی” چه بدترین که می تواند اتفاق بیفتد “شروع کنید ؟  و  ” نتیجه نهایی من مطلوب من چیست؟” “ او در کسب و کار خودی نوشت  سپس، تصمیم گیری کنید و با غرق بشوید یا شنا کنید … حداقل موضوع این است که یک تصمیمی گرفته اید . یک کارآفرین به این معنی است که شما یک رهبر هستید و هیچ کس نمی خواهد مدیر یک شرکت اشتباه کند. “ 

به خودتان کمک کنید تا به انتخاب راهها براساس چشم انداز، با پیروی از تصمیمات خود به نتایج نهایی، بیشتر متکی باشید؛ فکر می کنم که آن را مانند دیدن یک شروع، وسط و پایان فیلم به طور همزمان است. آیا نتیجه با دید شما منطبق است؟ اگر چنین است، احتمالا انتخاب مناسب است. اگر نه، شما باید گرایشهای تصمیم گیری خود را دوباره ارزیابی کنید تا قبل از اینکه به مسیر بعدی ادامه دهید، به ماموریت خود برسید.

 

مدیران افراد مهمی در شرکت ها هستند، اما مشاغل شان در اغلب موارد نباید بیش از حد با همتایان خود در سطوح رهبری همپوشانی داشته باشند. با اجازه دادن به کارکنان اداری خود در انجام کارهای خود، رهبر جبرگرایی می شوید، بنابراین می توانید توجه خود را به تصویر بزرگتر متمرکز کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *